web 2.0

ماجرای درگیری لفظی ضرغامی با یکی از معاونانش

در این هنگام ضرغامی با قطع سخنان این فرد متذکر می شود که توصیه های این مقام عالیرتبه نظام در برخی موارد به قدری دقیق و صریح بوده که حتی خود من هم اینقدر موشکافانه وارد این مباحث نشده ام . اما گویا این معاون صداوسیما روی موضع خود پافشاری کرده و در انتهای جلسه نیز با دلخوری سالن را ترک می کند.
سیدعزت الله ضرغامی شاید تنها رئیس سازمان صداوسیما باشد که با اتمام دوره اول ریاستش بر رسانه ملی هنوز حکم دوره دوم را نگرفته و در عین حال به انجام وظیفه ادامه می دهد.به گزارش البرز ضرغامی که از دانشجویان پیرو خط امام بوده و در تسخیر آشیانه شیطان در 13 آبان همراه دیگر احاد جامعه بوده این روزها سخت مشغول کار در حوزه مسئولیت خود یعنی رسانه صداوسیما است.او از تمام مدیران بخشهای ستادی و اجرایی خواسته است برنامه عملیاتی برای پنج سال آینده خود را ارائه کنند و با جدیت در جلسات مختلف درباره آنها سوال می کند.
ضرغامی همچنین با برگزاری جلسات همفکری با مدیران ارشد سازمان به فکر رفع اشکالات و چالاک کردن بدنه سنگین تصمیم گیری و اجرا در حوزه برنامه سازی است.
اما نکته قابل توجه جلسات چند روز گذشته ضرغامی با دست اندرکاران برنامه سازی در بخش سیما جواب تند و ناشی از عدم آگاهی یکی از معاونان رئیس سازمان است. گویا هنگامی که رئیس صداوسیما از ملاقات با یک مقام عالیرتبه نظام و ارائه گزارش به محضر ایشان صحبت کرده و در ادامه از گله ای ایشان مطلبی بیان میکند این معاون سازمان در پاسخ این مضمون را بیان می کند که اگر ما بودیم ایشان را توجیه می کردیم که اشتباه میکنند!در این هنگام ضرغامی با قطع سخنان این فرد متذکر می شود که توصیه های این مقام عالیرتبه نظام در برخی موارد به قدری دقیق و صریح بوده که حتی خود من هم اینقدر موشکافانه وارد این مباحث نشده ام .
اما گویا این معاون صداوسیما روی موضع خود پافشاری کرده و در انتهای جلسه نیز با دلخوری سالن را ترک می کند.گزارش خبرنگار البرز حاکی است گله های بینندگان تلویزیون از بی برنامگی ، عدم انسجام ، نبود راهبردی هوشمند در حوزه برنامه های تلویزیون ، دستمایه های تکراری و لوث سریالها از جمله اولین موارد بیان شده در گفتگوهای روزمره میان مخاطبان رسانه است.البته از هم اکنون اخباری از جا به جایی برخی مدیران و حتی خداحافظی برخی دیگر در دوره جدید ریاست آقای ضرغامی بر رسانه ملی به گوش می رسد ولی حتی شاید بهتر باشد این مدیر جوان فرهنگی منتظر حکم جدید نمانده و تغییرات اساسی در رسانه ملی را آغاز کند.

پیشنهادممنوعه به تكواندوكاران دختر و پسر

لیلی خرسند در فرهیختگان نوشت :رضا مهماندوست سرمربی تیم ملی تكواندوی ایران معتقد است تا زمانی كه دختران نتوانند با پسران تمرین كنند. پیشرفت نمی‌كنند. رئیس فدراسیون تكواندو می‌گوید این پیشنهاد مشكل شرعی دارد.رضا مهماندوست سرمربی تیم ملی تكواندو بعد از حذف دختران تیم ایران در مسابقات جهانی دانمارك پیشنهاد غیرمنتظره‌ای را برای پیشرفت آنها داد. مهماندوست كه معتقد بود مشكل دختران نداشتن حریف تمرینی قوی است، مدعی شد تا زمانی كه آنها با تكواندوكاران مرد تمرین نكنند به مدال‌های جهانی نمی‌رسند.
سرمربی تیم ملی از مسوولان ورزش خواسته بود شرایطی را فراهم كنند تا دختران بتوانند با تكواندوكاران مرد تمرین كنند.محمد پولادگر رئیس فدراسیون چند روز بعد در رادیو گفت‌‌وگو به صراحت اعلام كرد خواسته مهماندوست غیرعملی است. توضیح او این بود كه به دلیل مسائل شرعی دختران نمی‌توانند با پسران تمرین داشته باشند. سازمان تربیت‌بدنی پیش از این در بخشنامه‌‌ای به همه فدراسیو‌‌ن‌ها اعلام كرده بود حضور مردان در تمرینات زنان با هر عنوانی ممنوع است اما مهماندوست با توجه به پوشش كامل تكواندو و رعایت شئونات اسلامی می‌گوید مسوولان ورزش می‌توانند موانع این كار را برطرف كنند.
تا چند سال پیش زنان ایران مشكلات زیادی برای ورزش كردن داشتند و حتی تصور نمی‌شد روزی بتوانند در مسابقات بین‌المللی شركت كنند. برای فعالیت در رشته‌هایی نظیر فوتبال و فوتسال، زنان از مراجع تقلید فتوا گرفتند. آنها با توضیحاتی كه ارائه دادند، موفق شدند مجوز شرعی راه‌اندازی این رشته‌ها را بگیرند.مهماندوست معتقد است این بار هم می‌شود این كار را انجام داد: «زمانی كه محسن مهرعلیزاده رئیس سازمان تربیت بدنی بود، اجازه داده بود در حضور نماینده سازمان و مسوول ورزش زنان، هفته‌ای یكی دو بار دختران با پسران تمرین داشته باشند. تكواندو تنها رشته‌ای است كه همه بدن پوشیده است.
هوگو،‌كلاه، كفش و.... اجازه نمی‌دهند دو بازیكن تماسی داشته باشند. من قبلا هم به فدراسیون گفته‌‌ام كه دختران ما به مرحله‌ای رسیده‌اند كه روی یك خط صاف حركت می‌كنند. آنها مشكل تمرینی دارند. اگر بتوانند با تیم پسران تمرین داشته باشند، می‌توانند به مدال‌های جهانی برسند. آنها هر چه در توان داشته‌اند، به نمایش گذاشته‌اند اما بعد از این نمی‌شود كاری كرد. من می‌دانم كه تمرین دختران و پسران مشكل شرعی دارد. آقای پولادگر هم قبلا این را گفته است اما می‌شود این مشكل را حل كرد. دختران ما خیلی نجیب هستند و همه فكرشان به تمرین است. اگر آنها در سالنی تمرین كنند كه نمایندگان زن و مرد سازمان تربیت بدنی تمرین می‌كنند، هیچ اتفاقی نمی‌افتد. اگر لباس و نحوه برخورد را همه بینند به این كار رضایت می‌دهند.
حتی می‌شود از مراجع تقلید فتوا گرفت.»مهماندوست به‌عنوان سرمربی تیم ملی این را تنها راه پیشرفت زنان می‌داند. او معتقد است با هزینه زیادی كه برای اردوها، مربیان و حضور در مسابقات می‌شود، تكواندوكاران باید به نتیجه برسند اما الهه عرب‌عامری، نایب‌رئیس فدراسیون تكواندو در امور زنان مخالف تمرین دختران و پسران است، ‌البته تنها دلیل او مسائل شرعی نیست: «پیشنهاد مهماندوست آرمانی است اما واقعیت این است كه این كار شدنی نیست و اجازه انجام آن را نمی‌دهند. من به‌عنوان متخصص تربیت‌بدنی ایراد دیگری هم به این موضوع دارم. كنترل ضربات مردان برای زنان سخت است و احتمال اینكه آنها آسیب ببینند، ‌زیاد است.» پولادگر بهترین راه را برای حل مشكل حریف تمرینی زنان استخدام مربی خارجی می‌داند. مربی كه فقط آموزش ندهد و بتواند با دختران ایران پا بزند.
از نظر عرب‌عامری هم بهترین راه حل همین است: ‌«ما مربی باتجربه می‌خواهیم. مربیان ایرانی ما زحمتشان را كشیده‌‌اند ولی تجربه آنها به اندازه همین چند سالی است كه تكواندو اجازه حضور در میادین بین‌المللی را گرفته است. ما مربی‌ای می‌خواهیم كه در سطحی بالاتر باشد و بتواند به آنهاكمك كند.»مهماندوست مدتی را در تایوان مربیگری كرده است. او بعید می‌داند كه یك مربی در سطح بالا به ایران بیاید و حریف تمرینی دختران تكواندو شود: «مربی‌ای كه بخواهد تمرین هم داشته باشد، حتما در مسابقات هم شركت می‌كند و به همین دلیل نمی‌آید با كسانی تمرین كند كه در سطح پایین‌تری قرار دارند. كسی هم كه سنش بالا است دیگر توانی برای تمرین كردن ندارد. من در تایوان كه بودم از دخترانی كه بازنشسته شده بودند، خواستم به ایران بیایند و حریف دختران ما بشوند، آنها قبول نكردند. می‌گفتند نمی‌توانند روسری سرشان كنند و در شرایط سخت تمرین داشته باشند.
مربیان خوب هم همین وضعیت را دارند. آنهایی به ایران می‌‌آیند كه كار ندارند یا اینكه دنبال پول هستند و برای یك مدت كوتاه قبول می‌‌كنند كه در ایران مربیگری كنند. از نظر من هیچ‌كدام از اینها برای ما فایده‌ای ندارد.»اما عرب‌عامری راه‌حل دیگری هم دارد. قبل از بازی‌‌های المپیك دختران ایران اردویی را در چین‌تایپه داشتند. او معتقد است با تكرار این اردوها می‌شود به آنها كمك كرد: «دختران كشورهای دیگر به ایران نمی‌آیند اما دختران ما كه می‌توانند در كشورهای دیگر اردو داشته باشند. ما قبل از المپیك پكن این كار را انجام دادیم و نتیجه گرفتیم.»حضور در اردوهای خارجی هزینه‌بر است. از طرفی بیشتر تیم‌ها هم مربی مرد دارند. در این شرایط مهماندوست مصر است كه پیشنهادش بهترین است: «دختران ما در مسابقات بین‌المللی در حضور تماشاگران مرد مبارزه می‌كنند و مشكلی پیش نمی‌آید. چه ایرادی دارد كه در كشور خودمان هم همین شرایط پیش بیاید. به هر حال دختران ما مثل پسران ژن قوی در تكواندو دارند. دیر یا زود ما باید این برنامه تمرینی را برای آنها داشته باشیم.
الان چند نفری از افراد تیم می‌توانستند در دانمارك مدال بگیرند اما این فرصت از‌ آنها گرفته شد. اگر دیر شود این نسل می‌سوزد و از دست می‌رود.»انتخابات فدراسیون چند روز دیگر برگزار می‌شود. با توجه به حمایتی كه سازمان تربیت‌بدنی در ثبت‌نام كاندیداها از پولادگر كرده است، به نظر نمی‌رسد تغییری در مدیریت فدراسیون انجام شود. با مخالفتی هم كه او از تمرین مشترك كرده است، به نظر می‌رسد با این پیشنهاد مهماندوست موافقت كند اما شاید مدال‌های المپیك لندن پولادگر را هم وسوسه كند تا تجدید‌نظر كند.

كسي حق ندارد اعتراضات برآمده از عملکردش را انتقاد به نظام معرفي كند



امام جمعه شميرانات تاكيد كرد:هیچ فرد و جمعی حق ندارد عملکردش را به حساب نظام بنویسد و انتقادات و اعتراضات برآمده از مواضع، رویکرد و عملکردش را انتقاد به نظام و آسیب رسانی به اسلام و خط امام معرفی کند.به گزارش ايلنا حجت الاسلام محسن دعاگو در خطبه اول نماز جمعه شميرانات با تبريك ولادت امام رضا(ع) به موضوع گونه‌های ولایت و وظایف علماء امت پرداخت و اظهار داشت: در حوزه ولایت تکوینی، ولایت خدا بر همه پدیده ها قطعی، حتمی و اجتناب ناپذیر است. وي افزود:آفریدگار بعنوان هستی بخش پدیده‌ها نسبت به همه آنها بدون استثناء حق مالکیت و حاکمیت دارد و در این عرصه هیچ موجودی از کارآیی و توان تأثیرگذاری برخوردار نیست. در حوزه ولایت تشریعی و در فضای موجودات برخوردار از قدرت انتخاب و آزادی، حق ولایت (رهبری) با خالق انسان و جهان مادی است که با پذیرش ولایت و اطاعت از رسول و اولی الامر پدیدار و برخوردار از استمرار می‌شود.
عضو ارشد جامعه روحانيت مبارز تاكيد كرد: قدرت انتخاب انسان که با فلسفه امتحان، موهبت آزادی را به مجموعه‌های بشری بخشید، به شکل‌گیری ولایت خدا و شیطان و گشوده شدن مسیرهای متقابل و متضاد حق و باطل در برابر انسان انجامید. خدا باوران خداگرا «مؤمنین و مؤمنات» جبهه خداولایی و حق‌گرایی را ساختند و جاهلان و معاندان به دلیل ناآگاهی و عناد ورزی با تکامل به تقابل ایستادند، مسیر کمال یابی و رشد و پویائی را بر خود بستند و جبهه ولایت شیطان را در برابر جبهه خدای رحمان گشودند.دعاگو جبهه خداولایی را جبهه تکامل جویی، پویایی و رشد و شکوفایی نامید و گفت: در جبهه خداولایی با هدایت پیامبران، امامان معصوم(ع) و نایبان و نمایندگان آنان خدامداری، حق معیاری، دادگرایی و دادگری در همه بسترها و عرصه‌های تاریخی پایدار و ماندگار می‌شود.
طغیانگری، ناهنجارسازی، فسادگستری، بیدادگرایی و بیدادگری با کاهش، فرسایش و نابودی روبرو می‌شود. رهبرانی که براساس فرمان خدا به هدایت انسان‌ها می پردازند در عرصه‌های مسئولیت‌پذیری و انجام رسالت خدایی خویش می‌درخشند و سلسله امامان عدل و حق را می‌سازند.ناطق جمعه شهرستان شمیرانات موهبت عصمت از اشتباه، خطاکاری و گناهکاری و تصریح خداوند بر شأن ولایت دوازده امام در سلسله ولایت علوی را ویژگی‌های ممتاز امامت و ولایت معصوم از غیرمعصوم معرفی‌كرد و گفت: در سلسله ولایت علوی که با پاسخگویی انسانهای دیندار و خدامدار به فرمان «واطیعوا الرسول و اولی الامر منکم» شکل می‌گیرد و استمرار می‌یابد. دو گوهر عصمت و صراحت خدا بر تعیُّن امامت و ولایت در دوازده امام معصوم(ع) شکوهمند و بی‌مانند است.
عصمت دوازده امام با شاخصه‌های مصونیت مبتنی بر آگاهی و آزادی از اشتباه، خطا و گناه شکل می‌گیرد و جایگاه امامان معصوم را بعنوان اسوه‌های ممتاز و حجت‌های پیام ساز از رهبران غیرمعصوم جدا می‌سازد.وي خاطرنشان كرد: اگر خداوند گوهر وجود دوازده امام را به موهبت شکوهمند عصمت نمی‌آراست، گفتار، رفتار، کردار و امضایشان را سنت و حجت برای مردان و زنان خداباور و خداگرا قرار نمی‌داد و فعل و قول و تقریر معصوم مبنای استخراج احکام دینی و برنامه‌های حوزه دینداری نبود و اطاعت و تبعیت از امامان آراسته به عصمت مانند تبعیت پیامبر رحمت و زهرای توصیف شده به موهبت رضایت«مرضیه» معرفی نمي‌شد.
خطیب جمعه شمیرانات جبهه خداستیزی را بستر نابودی ارزش‌ها و تباهی انسانها توصیف كرد و ادامه داد: در جبهه طغیانگری و حق ستیزی با نقش آفرینی شیطان و عاشقان طغیان و عصیان، ناهنجاری، فسادگرایی و فسادگستری، ستمگری و ستم گستری و حق ستیزی استمرار می‌یابد، ارزش‌ها، هنجارها و عیار و معیارها دگرگون می‌شود. رهبران ظلم و جور و بیداد و فساد بر فراز همه مناسبات فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعیشان به افزایش و گسترش گونه های مختلف ناهنجاری و حق کشی نمودار و آشکار می شوند و سلسله امامان جور، دشمنان نور و هدایت کنندگان به نار را استمرار می بخشند.
دعاگو نقش اندیشمندان و دانشمندان را در نظام‌های حکومتی، روشنگری، آگاهی بخشی، حق گرایی و حق ستایی و مبارزه با بیدادگری، ناهنجارگرایی، حق سوزی و ناروایی دانست و گفت: از وظایف دانشمندان که از موهبت امانتداری پیامبران و آگاهی نسبت به نیاز زمان و حقوق انسان برخوردارند، حق‌گرایی و حق مداری و پرچمداری احقاق حقوق اقشار اجتماعی در شئون حکومتی و غیرحکومتی است. هرگز نظام سیاسی اجتماعی معادل مسئولان و مسئولان معادل نظام سیاسی اجتماعی نیستند.وي ادامه داد: هیچ فرد و جمعی حق ندارد عملکردش را به حساب نظام بنویسد و انتقادات و اعتراضات برآمده از مواضع، رویکرد و عملکردش را انتقاد به نظام و آسیب رسانی به اسلام و خط امام معرفی کند.
چشم پوشی از خطاهای مدیران حکومتی به انگیزه تقویت و رعایت حریم و حرمت نظام حکومتی بزرگترین جفاکاری نسبت به اسلام، نظام، امام و قانون اساسی است.عضو شوراي سياستگذاري ائمه جمعه خاطر نشان كرد: دانشمندان آگاه، زمانی امانتداران پیامبرانند که به آزمندی مالی، هراس از آسیب‌های سیاسی و فشارهای برآمده از زورمداری آلوده نشوند، وظیفه‌ناشناس و خداناسپاس نباشند و به دنیاگرایان ترسناکی تبدیل نشوند که اقشار مردمی برای حفظ دینداری و ارزش مداری از آنان فاصله بگیرند «العلماء امناء الرسل اذا لم یدخلوا فی الدنیا قیل و مادخولهم فی الدنیا قال اتباع السلطان فاذا فعلوا ذلک فااحذروهم علی دینکم.
امام رضا(ع)»ناطق جمعه شهرستان شمیرانات عالم‌نماهای قدرت گرا و کج اندیشان مقدس‌نما را بزرگترین آفت فرهنگی سیاسی در جامعه کنونی توصیف كرد و گفت: متأسفانه ناآگاهان ساده لوح و سطحی‌نگر، دانشمندان را با ادعا و لباس زیبا می‌شناسند«لا یعرفون العلماء الا بثوب حسن. رسول اکرم(ص)»، از دانشمندان وظیفه شناس و خداسپاس می گریزند، احکام دینی و وظایف و مقتضیات دینداری را در افسانه ها، خوابها و خرافه ها جستجو می کنند و آگاهانه و ناآگاهانه جنگ نرم دشمن علیه اسلام ناب محمدی را در محافل مذهبی و مجالس جشن و سوگواری پیگیری می کنند.
دعاگو افزود: نتیجه فرار از وظایف برآمده از هدایت‌ها و روشنگری های دانشمندان آگاه و روی آوری به عالم نمایان فریبکار و دنیامدار گرفتاری در آفت بی برکتی در اموال، سلطه زورمندان جبار و بی ایمانی در هنگام وداع دنیای بی اعتبار است.امام جمعه شميرانات همچنين در خطبه دوم نماز جمعه دوم به ادامه مبحث جنگ نرم با عنوان شناسایی و ارزیابی فرهنگ مهاجم در حوزه دینگرایی و پاسخگویی به نیازهای انسانی پرداخت.

زلزله اقتصادی در راه، دولت و نمایندگان در رویا!

اگر قرار بود پیش‌بینی دولت كه ناشی از عدم محاسبه تأثیرات ثانویه اجرای طرح حذف یارانه ها صحیح از كار در بیاید باید پیش‌بینی قبل رئیس بانك مركزی و وزیر اقتصاد درباره كاهش قیمت‌ها به واقعیت می‌پیوست، در حالیكه بنابر آماردولت نرخ تورم در ایران 20 درصد است، امابه دلیل ركود جهانی ،كاهش قیمت‌های بین الملی و سیاست‌های انقباضی دولت، باید نرخ تورم به صفر و كمتر از آن می‌رسید
...عدم درنظر گرفتن ماهیت واقعی اقتصاد ایران توسط مسئولان دولتی موجب شده است نرخ تورم حاصل از اجرای لایحه حذف یارانه ها تنها 15 درصد در نظر گرفته شود. اگر قرار بود این پیش‌بینی كه ناشی از عدم محاسبه تأثیرات ثانویه اجرای طرح مذكور بر كالاهاست صحیح از كار در بیاید باید پیش‌بینی قبل رئیس محترم بانك مركزی و وزیر محترم اقتصاد درباره تحقق تورم منفی در كشور و كاهش قیمت‌ها به واقعیت می‌پیوست، در حالی كه بنابر آمار رسمی دولت و با وجود گذشت یك سال از آغاز ركود جهانی، نرخ تورم در ایران در حد 20 درصد مانده است، در حالی كه باید به دلیل ركود جهانی و كاهش قیمت‌ كالاها و همچنین سیاست‌های انقباضی دولت، نرخ تورم به صفر و كمتر از آن می‌رسید، بنابراین عدم شناخت از ماهیت بازار ایران موجب شده است تأثیرات چندین برابر شدن قیمت سوخت، برق، آب و نان بر قیمت كالاها نادیده گرفته شود و تنها به محاسبه اثر مستقیم آن‌ها در افزایش قیمت بهای تمام شده بسنده گردد.
اما چه خواهد شد؟با اجرای طرح تحول اقتصادی، قیمت بنزین در سال نخست دست‌كم دو برابر و قیمت گازوئیل 5 برابر خواهد شد، برق و گاز نیز شرایط مشابهی داشته و قیمت آن‌ها 2 تا 4 برابر خواهد گردید و دست‌كم 20 درصد از یارانه‌ نان نیز حذف می‌شود اما در مقابل ده میلیارد دلار منابع جدید برای دولت خلق می‌شود كه نیمی از آن یعنی 5 میلیارد دلار قرار است میان 35 میلیون نفر توزیع شود كه سرانه متوسط 140 دلار در سال یعنی معادل 12 هزار تومان در ماه قابل پرداخت به هر فرد خواهد بود، برای تأمین پول بیشتر برای پرداخت باید شیب افزایشی قیمت كالاها را بالاتر برد. در یك خانواده چهار نفره مبلغ حاصله از پرداخت نقدی یارانه‌ها حدود 50 هزار تومان در ماه خواهد بود كه طبعاً تنها پاسخگوی افزایش هزینه‌های مستقیم این طرح نیز نخواهد بود....در حال حاضر پیش‌بینی مركز پژوهش‌های مجلس از بار تورمی طرح مذكور در سناریوهای مختلف، بین 30 تا 60 درصد است. اما حتی اگر فرض را بر پیش‌بینی 15 درصدی دولت بگذاریم و بنابر اعلام بانك مركزی هزینه‌های یك خانوار شهری را 800 هزار تومان در ماه تخمین بزنیم، 15 درصد افزایش هزینه به معنای افزایش 120 هزار تومانی خرج یك خانوار شهری در ماه است، در حالی‌كه نیمی از این خانوارها ماهانه 50 هزار تومان دریافت می‌كنند و نیم دیگر، از همین یارانه نقدی محرومند.بنابراین می‌توان گفت كه اثر اجرای این طرح در كاهش رفاه عمومی و قدرت خرید خانوارها قطعی است.
راننده تاكسی، فروشنده جزء یا كارخانه‌دار و كارگر روزمزد، جزء اقشاری هستند كه درآمد آنان با هزینه‌هایشان تنظیم می‌شود و صرف‌نظر از تفاوت طبقاتی و افزایش هزینه، آنان را ناگزیر به افزایش درآمد می‌كند بنابراین گروه مذكور ناگزیر به افزایش خدمات خود هستند كه در این طرح نادیده گرفته شده است:...مغازه‌داری را در نظر بگیرید كه به طور مثال درآمد ماهیانه یك میلیون تومانی دارد و به همین دلیل جزو 5 دهك بالای جامعه بوده و از دریافت نقدی یارانه محروم است،
وی پس از اجرای طرح با هزینه‌های مستقیمی چون افزایش بهای قبض برق، آب و گاز مغازه و گران شدن هزینه حمل و نقل كالاها مواجه می‌شود، اما تأثیر این افزایش در قیمت تمام شده كالا برای او شاید حدود 15 درصدی باشد كه توسط دولت محاسبه شده است، اما تولید كنندگان نیز علاوه بر اعمال اثر افزایش قیمت انرژی در تولید كالای خود، مجبورند تأثیر افزایشی دستمزد كارگران و افزایش هزینه‌های بالاسری، استهلاك و.. را نیز محاسبه كنند پس در قیمت كالاها یك افزایش مركب رخ خواهد داد.از سوی دیگر، مغازه‌دار نیز كه با افزایش شدید هزینه‌های زندگی شخصی خود مواجه است، مجبور خواهد بود این افزایش را در قیمت فروش كالاها اعمال كند.
بنابراین افزایش به مبلغی چند برابر درصد تورم پیش‌بینی شده در نرخ كالاها به وجود خواهد آمد كه این افزایش، خود نقطه ابتدایی برای افزایش هزینه زندگی شهروندان بوده كه اثرآن بر تولید كالاها نیز مشاهده خواهد شد.نتیجه این دور باطل، افزایش تصاعدی قیمت كالاهای تولید داخلی است كه یا موجب تورم خواهد شد و یا اگر این كالاها در بازار مصرف با كالاهای وارداتی ارزان قیمت از چین یا دیگر كشورها جایگزین شود، به تعطیلی واحدهای تولیدی و افزایش بیكاری منجر خواهد شد.

محمد رضا و گلشيفته برگردند و ميترا برود !

از زماني كه جواد شمقدري معاون سينمايي وزارت ارشاد شده است ، خبرهاي متفاوتي از اين وزارتخانه در حوزه سينمايي منتشر مي شود كه اكثراً خبرهاي زرد و يا به نوعي تبليغاتي است .معاون امور سينمايي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي رسما اعلام كرده است :محمدرضا گلزار و گلشيفته فراهاني مشكلي براي ادامه فعاليتشان ندارند. به گزارش ایسنا، جواد شمقدري در خصوص وضعيت اين دو بازيگر اظهار داشت: در خصوص وضعيت گلشيفته فراهاني قبلا هم اعلام كرده بوديم كه ايشان از نظر ما مشكلي براي ادامه كار در ايران ندارند و نمي‌توان به‌دليل بازي در يك فيلم بگوييم كه به ايران برنگردد و اين موضوع را به پدرشان هم اعلام كرده‌ايم. وي افزود: محمدرضا گلزار هم منعي براي كارش وجود ندارد و براي اطمينان بيشتر در جلسه‌اي صحبت‌هاي لازم صورت گرفت و خود ايشان هم اين موضوع را اعلام كرده است.
در همين حال یک منبع آگاه در معاونت سینمایی گفت: «حراست وزارت ارشاد ممنوع‌‌‌التصویری «میترا حجار» را اعلام کرده است. البته باید توجه داشت ممنوع‌‌‌التصویری این هنرمندان به صورت شفاهی اعلام می‌شود و تهیه‌کننده نیز باید شفاها از این موضوع مطلع می‌شد که نباید با این بازیگر قرارداد ببندد.»
این منبع آگاه در معاونت سينمايي ارشاد درباره حکم شفاهي ممنوع‌‌‌التصوير شدن «ميترا حجار» مي‌گويد: «اين بازيگر در هاليوود بدون‌حجاب در فيلم‌هايي بازي کرد و به ايران بازمي‌گردد و در فيلم‌ها با حجاب بازي مي‌کند اين‌ترويج بي‌حجابي مي‌تواند محسوب شود و از اين‌رو حراست وزارت ارشاد وي را ممنوع‌‌‌التصوير اعلام کرده است.»بنا به اين گزارش علاوه بر فيلم «آناهيتا» قرارداد «ميترا حجار» با پروژه «کمال تبريزي»، سريال «روزگار کهن» به‌دليل رعايت نکردن قوانين جمهوري اسلامي ايران در جشنواره‌هاي جهاني، فسخ خواهد شد.
«ميترا حجار» ژوئن 2007 در زمان اکران «زمستان است» در جشنواره فيلم لس‌آنجلس شرکت کرد و همين کار يکي از دلايل مخالفت با حضور او در سريال «سرزمين کهن» است.شنيده‌ها حاکي است اين بازيگر در اين پروژه با دريافت رقمي بالا قرارداد امضا کرده اما به دليل حضور مغاير با شئون اسلامي در جشنواره‌ها و فيلم‌هاي سينمايي در خارج از کشور، از بازي «حجار» در اين مجموعه تلويزيوني ممانعت به‌عمل خواهد آمد و قرارداد او فسخ خواهد شد.
اكنون اما اين پرسش مطرح است كه آيا اينها همان مشكلات سينماي ايران بود كه قرار بود شمقدري نسبت به حل و فصل آنها اقدام كند ؟ آيا تمام مشكل سينماي ايران اين بود كه محمد رضا گلزار از عقد قرارادهاي ميليوني باز مانده است ؟ آيا دليل بركناري عجيب و غريب صفار هرندي در هشت روز پاياني عمر دولت و روي كار آمدن وزيري ديگر براي اين بود كه چنين اقداماتي صورت بگيرد و آيا اينها بود مشكلات ريشه اي عرصه فرهنگ و هنر ؟

آیت الله منتظری امسال سالگرد ولادت امام رضا را جشن نگرفت



آیت الله حسینعلی منتظری، از مراجع تقلید شیعه در قم، می گوید که برای همدردی با خانواده های نخبگان ایرانی که در زندان هستند، امسال سالروز ولادت امام رضا را جشن نگرفته است.
به گزارش وبسایت رسمی آقای منتظری، او روز جمعه ۸ آبان (۳۰ اکتبر) در مراسم عمامه گذاری عده ای از طلاب گفته است: "در زمان شاه هم چون بسیاری (از مردم) مورد ظلم قرار گرفته بودند، مرحوم امام خمینی فرمودند که نیمه شعبان را جشن نگیرید".
اشاره آقای منتظری به پیامی است که آیت الله خمینی روز ۱۲ تیر سال ۱۳۵۷ از نجف صادر کرد و در آن از هوادارانش خواست که چراغانی روزهای سوم شعبان (سالروز تولد امام حسین) و نیمه شعبان (سالروز تولد امام زمان) را تحریم کنند.
آقای خمینی علت این تحریم را "سرکوب مردم" در جریان اعتراضات خیابانی توسط نیروهای حکومتی عنوان کرده بود.
اکنون آیت الله منتظری با اشاره به حوادث سال ۱۳۵۷، از اینکه افراد "متدین" و کسانی که "برای انقلاب و کشور زحمت کشیده اند"، در بازداشت به سر می برند اظهار تأسف کرده و گفته که امیدوار است این افراد هر چه زودتر آزاد شوند.
آقای منتظری برای مسئولان ایرانی هم "دیانت و درایت بیشتر" آرزو کرده است.

مشمولان یارانه در طرح تحول اقتصادی: 36 میلیون یا 60 میلیون نفر؟

اصل طرح تحول اقتصادی که با شعار هدفمند کردن یارانه ها از سوی دولت تدوین و توسط مجلس تصویب شده است، هر چند اقدامی ضروری است اما اظهارات ضد و نقیض مسوولان ارشد دولتی در این باره، بر دامنه ابهامات و به تبع آن بر گستره نگرانی ها می افزاید و این باور را دامن می زند که حتی خود مسوولان نیز دقیقا نمی دانند قرار است چه کاری انجام دهند.
در آخرین نمونه از این ناهماهنگی، یک تفاوت 24 میلیون نفری در باره میزان کسانی که مشمول یارانه ها خواهند شد وجود دارد.
در حالی که روز سی ام مهر ماه رییس مرکز آمار ایران در گفت و گو با واحد مرکزی خبر تصریح داشته بود که 36 میلیون نفر مشمول دریافت یارانه خواهند بود، رییس جمهور در سفر اخیر خود به مشهد، اعلام داشت که 80 درصد ایرانی ها مشمول یارانه ها خواهند بود.
با توجه به جمعیت 75 میلیونی کشورمان، طبق اظهار نظر احمدی نژاد 60 میلیون نفر (80 درصد مردم ایران) یارانه می گیرند که این رقم، فاصله ای 24 میلیونی با اعلام قبلی مسوولان دارد که قابل توجه است.
به نظر می رسد ادامه سکوت مسوولان درباره این طرح یا اظهارنظری متناقض و سردرگم کننده، مهلک ترین سمی است که هم به حلقوم این طرح ریخته می شود و هم اذهان عمومی جامعه را دچار ابهامات فراوان و نگرانی های عمیق می کند.

گلایه ابطحی از طرح شایعات درباره او



دختر محمد علی ابطحی از ملاقات با پدرش در روز یکشنبه خبر داد و گفت:«مانند همه زندانیان بند 2 الف اوین، پدرم نیز از یک ماه پیش می‌تواند هفته‌ای یک بار با خانواده خود ملاقات کند. ما در روزهای یکشنبه به دیدار وی می‌رویم و هم سلولی‌های پدرم روزهای دیگر ملاقات دارند.»

به گزارش پایگاه خبری فراکسیون خط امام(ره)مجلس«پارلمان‌نیوز»، فاطمه سادات ابطحی افزود:« او به همراه آقایان رمضان‌زاده، صفایی فراهانی، عطریان‌فر و سعید شریعتی در یک مکان نگهداری می‌شوند و آقایان میردامادی، عرب سرخی و فریدی در مکانی دیگر نگهداری می‌شوند و آقایان امین‌زاده و تاج‌زاده نیز در اتاقی دیگر هستند.»
به گفته دختر این عضو مجمع روحانیون مبارز و مشاور مهدی کروبی در انتخابات ریاست جمهوری، ابطحی از روحیه بهتری نسبت به قبل برخوردار است.

فاطمه ابطحی افزود:«پدرم از شایعاتی که در موردش پخش شده بود مانند این که می‌گفتند وی در ماه مبارک رمضان هر شب برای افطار به منزل می‌آمده، ابراز ناراحتی کرد و متاثر شد زیرا او مانند دیگر دوستان در بندش در ماه رمضان یک شب برای مرخصی ساعتی به همراه 3 مامور برای صرف افطار به منزل آمد.»


وی ادامه داد:«شایعه دیگری که در مورد پدرم مطرح شد این بود که گفته بودند او تنباکوی معسل از خانواده خواسته است و در زندان قلیان به او می‌دهند و چیزهای عجیب و غریبی از این قبیل. پدرم گفت که بعد از آزادی حتما از رسانه‌ای که این شایعات را پخش کرده شکایت می‌کند.در بسیاری موارد شایعه کردند که او آزاد شده است،در حالیکه در یک ماه اخیرتقریبا هر هفته به او و خانواده‌اش وعده آزادی داده‌اند، ولی تمامی این هفته‌ها با حسرت دیدار پدر در خانه پایان یافته است.»

ابطحی خاطر نشان کرد:«چند هفته است که هر بار قرار است دادگاه تمامی این زندانیان سیاسی برگزار شود، اما تاکنون این امر تحقق نیافته است.»

پیغام تاج‌زاده از زندان به شریعتمداری


تاجزاده : اگر اعتماد به نفس لازم را داری خودت را برای مناظره با من آماده کند


سید مصطفی تاجزاده روز گذشته در ملاقات با خانواده خود از ایشان خواست هیچگونه شکایتی از هیچ یک از اتهام زنندگان به ایشان توسط وکلایشان نشود.به گزارش پایگاه خبری فراکسیون خط امام(ره)مجلس«پارلمان‌نیوز»، فخرالسادات محتشمی پور همسر سید مصطفی تاجزاده گفت:«در ملاقات روز گذشته با ایشان پس از این که برگه امضاء شده و تأیید شده وکالتنامه توسط زندان به ما داده شد آقای تاج‌زاده از من خواست که هیچ شکایتی از طرف ایشان از کسانی که طی مدت زندانی بودنشان انواع تهمت و افترا و بدگویی و پرونده سازی علیه وی را داشته اند نشود.»


وی افزود:«من هیچگونه شکایت شخصی ندارم و همه را به دادگاه عدل الهی واگذار می کنم. شکایت من تنها از کسانی است که حق مردم را پایمال کرده و می‌کنند که پس از بیرون آمدن از زندان خودم پی‌گیری خواهم کرد.»تاج‌زاده همچنین برای حسین شریعتمداری که آتش افروزی‌هایش طی سالیان بر هیچ منصفی پوشیده نیست پیغام داد که:«اگر در خود اعتماد به نفس لازم را می‌بیند برای مناظره‌ای زود هنگام در هر محل و ساعت و شرایطی که خود پیشنهاد دهد، آماده کند و اینجانب حاضرم از همین سلول و من از همین سلول انفرادی مستقیم به محل مناظر بیایم و بدون این که نیاز به تهیه و جمع‌آوری سند و مدرکی داشته باشم ثابت کنم که چه کسی طی این سی سال بیشترین خدمت را به آمریکا و اسرائیل کرده است.»


همسر تاجزاده اولین مواجهه آقای تاجزاده را با برادرش که درست در زمان دستگیری وی، تنها دخترش را از دست داده بود، بسیار تلخ و دردناک توصیف کرد و گفت:«ایشان تنها چیزی که از مرتضوی خواسته بوده دریافت خبری از وضعیت برادرزاده بیمارش بوده است که به علت عدم پاسخگویی او به قول خودشان چند شب متوالی نماز شب اول قبر برای او خوانده است.»محتشمی پور گفت:«ای کاش همه ما برای محکم کردن مبانی اعتقادی خود تلاش کنیم و حق بودن موت و قیامت و حشر را آن به آن گواهی دهیم که در این صورت حق مردم را ضایع نخواهیم کرد.»


همسر تاجزاده همچنین گفت:«ایشان با اطمینان خاطر از قانونی‌بودن همه فعالیت های سی ساله‌اش، خدمتگزاری مردم را برای خود افتخار دانست و از من خواست اگر صلاح می‌دانم با رسانه های خارجی مصاحبه نکنم و من هم به ایشان گفتم که او در داخل زندان از فضای اختناق خبری حاکم بر رسانه‌های داخلی بی‌اطلاع است و نمی‌داند که ما ایرانیان مسلمان همچنان در کشور اسلامیمان از جریان سالم ارتباطات به دور هستیم و رسانه ملی همچنان میلی رفتار می‌کند و خبرگزاری‌ها و مطبوعات دولتی با استفاده از بودجه بیت المال فقط تریبون یک جناح و سلیقه خاص هستند و اتفاقاً با تحریکاتی که می‌کنند بیش از همه آب به آسیاب دشمنان ایران و اسلام و انقلاب می‌ریزند.»


محتشمی‌پور وضعیت روحی همسرش را عالی ارزیابی کرد و گفت:«ایشان آمادگی کامل برای حضور در دادگاه و دفاع از خود دارد ولی متأسفانه هنوز با وجود ارجاع پرونده به دادگاه (شعبه 15) پرونده در اختیار وکلای ایشان قرار نگرفته و ملاقاتی هم با موکل خود نداشته‌اند.»

دومین دیدار کروبی و میرحسین

مهدی کروبی روز گذشته به دیدار میرحسین موسوی رفت تا با حضور در دفترکار او به رایزنی در خصوص فضای حاکم بر کشور، عملکرد دستگاههای اجرایی و برخی حوادث پس از انتخابات بپردازد. در این دیدار، مهدی کروبی و میرحسین موسوی به مشورت در باب اقدامات آتی خود و تحلیل فضای آینده کشور پرداختند. همچنین در این نشست مقرر شد که این دو نامزد انتخابات ریاست جمهوری گذشته، به تقویت راههای ارتباطی خود به رغم برخی محدودیت ها بپردازند.
به گزارش تغییر ، مهدی کروبی در ابتدای این دیدار به حوادثی که در نمایشگاه مطبوعات اتفاق افتاده اشاره کرد و ضمن اظهار تاسف از برخوردهای ناشایستی که به هنگام بازدید او و علیرضا بهشتی از نمایشگاه از سوی اقلیتی سازمان یافته صورت گرفته، گفت:«تاسف می خورم که در نمایشگاه مطبوعات که باید محل تعاطی فکر و اندیشه باشد به برکت توقیف مطبوعات نه تنها فضایی بی روح حاکم شده است که علاوه بر ان عده ای چنین نادانانه برخورد می کنند و مشخص نیست که با این رفتارها می خواهند کشور را به کجا ببرند.»


میرحسین موسوی نیز ضمن اشاره به فیلم هایی که از نمایشگاه و صحنه های یادشده، دیده است اعلام کرد که« به رغم توقیف مطبوعات، جمعیت مشتاق کثیری را دیدم که در نمایشگاه حضور داشتند و از شما و جنبش سبز حمایت می کردند. و این گویا موجب ناراحتی اقلیتی است که درنتیجه دست به چنین اقداماتی می زنند».

در ادامه این نشست، مهدی کروبی ضمن اشاره به دوران نخست وزیری موسوی و حرکت او با مردم گفت:«شما به خوبی از کارهایی که من کرده ام مطلع هستید. من به واسطه مسئولیت هایی که در کمیته امداد و بنیاد شهید و مجلس داشته ام، همیشه با مردم در ارتباط بوده و هستم.می بینم که وضعیت مردم بسیار خراب است. فقر و فساد و فحشا و کلاه برداری بسیار زیاد شده است و اینها نتیجه عملکرد بد و نادرست دستگاههای اجرایی و عدم برنامه ریزی است.»


مهدی کروبی در ادامه ضمن مقایسه گذشته و حال گفت:«متاسفانه آلودگی های اقتصادی برخی از مسئولان یکی از دلایل اصلی در گسترش فساد در جامعه است. من به یاد دارم که زمانی انقدر سلامت اقتصادی حاکم بود که یک مسئول دولت هزینه مداوای یک عضو خانواده اش در بیمارستان را نداشت و به ما در بیمارستان بنیاد شهید مراجعه می کرد اما امروز متاسفانه شرایط دیگری حاکم است. دغدغه من این است که این نسل جدید که اوضاع فعلی را می بیند گمان نکند که از اول انقلاب شرایط بر همین منوال بوده است .این نسل باید بداند که چنین الودگی های گسترده اقتصادی امری جدید و بدیع است.»


مهدی کروبی با اشاره به این دغدغه خود گفت:« حساسیت من وقتی بیشتر می شود که می شنوم که می گویند این دولت، گفتمان امام و انقلاب را زنده کرده است. با این کار آبروی امام و انقلاب را هم می برند. مردم و خصوصا نسل جدید باید بفهمند که ما فرزندان امام مخالف این رویه ای هستیم که امروز بر کشور حاکم شده است.»


مهدی کروبی همچنین گفت که « امروز مبالغه هایی در مورد برخی افراد و مکان ها می شود که موجب شک و تردید مذهبی در برخی افراد و نسل جدید می تواند بشود. مثلا می شنوم نام مسجد جمکران را در کنار و هم شان مسجدالحرام و مسجدالاقصی به عنوان مکان های مقدس می آورند و این اقدامات تنها باعث می شود که اعتماد مردم به اعتقادات قبلی شان هم سست شود. واقعا نمی دانم که برخی اقایان چه انگیزه ای دارند برای اینکه همه چیز را به هم بریزند و مردم را به همه چیز از دین گرفته تا تاریخ گذشته شان بی اعتقاد کنند.»


در ادامه این دیدار میرحسین موسوی نیز ضمن اشاره به مشکلات جاری در اداره کشور گفت:« دردها مشترک است و من نیز بر این مشکلاتی که شما اشاره کردید و بسیاری مشکلات دیگر واقفم. به عنوان مثال گفت و گویی که در زمینه هسته ای در ژنو صورت گرفته است واقعا مورد حیرت است. قول و قرارهایی که در ژنو داده شد، اگر اجرا شود بر باد دادن همه زحمات هزاران دانشمند در کشور است و اگر اجرا نشود زمینه اجماعی را برای تحریم گسترده علیه ایران ایجاد خواهد کرد. اینها نتیجه ماجراجویی و عبور از اصول و منافع ملی در سیاست خارجی است. جالب آنجاست که به فرزندان انقلابی و خدوم کشور تهمت ارتباط و تمایل به غرب و شرق می زنند و خود به صورت آشکار و مکرر در مقابل آمریکا کرنش می کنند.باید بسیاری از مسائل برای مردم بازگو شود تا انها بدانند که در کشور و مدیریت اجرایی چه می گذرد. من زمانی که در نخست وزیری بودم نیز تاکید بسیاری داشتم که نیروهای نظامی نباید وارد مسائل اقتصادی بشوند .


میرحسین موسوی در ادامه این دیدار با اشاره به مدیریت سوء در کشور و برخی اتفاقات در عرصه سیاست داخلی و سیاست خارجی گفت:« دو گمانه را می توان مطرح کرد. یا برخی آقایان ماموریت دارند که کشور و نظام را متلاشی کنند . و از بین ببرند، یا اینکه فقط به فکر امروزشان هستند و کاری را صرفا انجام میدهند که امروزشان بگذرد و به فردا برسد. که به گمانم همین گمانه دوم به واقعیت نزدیک تر است. آقایان فقط به امروز فکر می کنند و نتیجه آینده رفتارهای امروزشان برایشان اهمیتی ندارد. وگرنه تن دادن به چنین ریسک هایی در زمینه سیاست داخلی و سیاست خارجی، با هیچ منطقی قابل قبول و دفاع نیست.»


موسوی در ادامه با اشاره به محکمه هایی که برگزار می شود و بازداشت هایی که صورت می گیرد و اعترافاتی که پخش می شود نیز گفت:«برخی فکر می کنند که با چنین حربه هایی می توانند وضعیت را به وضع سابق برگردانند. اما سودای محال دارند و نمی فهمند که با هیچ حربه ای حتی با تهدید و بازداشت و محاکمه و اعتراف گیری هم نمی توان جامعه امروز را به جامعه یک سال قبل برگرداند.»

موسوی همچنین اضافه کرد: آزادی زندانیان سیاسی یک خواست ملی است که می تواند به بهتر شدن اوضاع کمک کند.
گفتنی است که در پایان این دیدار مهدی کروبی و میرحسین موسوی به رایزنی درخصوص تقویت ارتباط خود با یکدیگر و افزایش رابطه خود با مردم به رغم بسته بودن بسیاری از کانالهای اطلاع رسانی و ارتباطی پرداختند.

وحدت ملی!!!!!

سلام دوستان عزیز
بعد از چند مدت گرفتاری دوباره شروع به تایپ کردن کردم و اینار به بحثی که امروزه بعد از یه مدت خاموشی ناگهان داغ میشود و سر وا میکند می پردازم...آری بحثی بنام وحدت ملی که در این یک ماه به آشتی ملی هم بدل شده است...در این پست بیشتر می خواهم در مورد وجود این بحث از آغازش حرف بزنم که از چه جایی مطرح شدو به کجا رسید...امیدوارم که وقت داشته باشید و این مطلب را مطالعه کنید...

همانطور که شما دوستان خوبم می دانید برای اولین بار اسم وحدت ملی از زبان "ناطق نوری" بیرون آمددر حالیکه که در اون زمان اصلا معلوم نبود که این طرح کارشناسی شده است یا نه؟! آیا برای گفتن چنین حرف و طرحی پشتیبانی وجود دارد یا خیر؟! البته در اوایل این حرفها و سوالات زیاد پایدار نبود و بعد از تنها یک ماه که از این سخن گذشته بود توسط خود ناطق نوری نفی شد...وی بیان کرده بود که این طرح شکست خورده است یعنی این کودک نوپا در بدو تولد چشم بست...ناطق نوری بیان کرده بود که این فقط و فقط یک پیشنهاد بوده و اصلا به دنبالش نیست...بالاخره ناطق نوری با این جملات آتشی که شعله نکشیده بود را خاموش کرد .

ولی باز هم فرد دیگری این موضوع را بیان کرد و او کسی نبود جز یار قدیمی ناطق نوری و دوست او یعنی علی لاریجانی که به تازگی بر مسند ریاست مجلس نشسته بود...او از این طرح حمایت کرده بود و با سخنان ناطق کاملا موافق بود که همین باعث موضع گیری توسط هم حزبانش شد یعنی طرفداران و حامیان دولت به هیچ عنوان با چنین طرح و تئوری موافق نبودند بطوریکه حتی حسینیان و ذاکر این حرکت را به شکست اصولگریان مانند کرده بودند...

در این زمان ناگهان انگشت اتهامات بسوی اصلاح طلبان چرخید و این ادعا مطرح شد که اینان هستند که موضوع را علم کرده اند و خواستار این هستند که به این ترتیب قدرت را از ما بگیرند در حالیکه احزاب اصلاح طلب جز تعداد محدودی افرادی که در حزب کارگزاران حضور داشتند با این طرح مخالف بودند و آن را فرار دولت از بار مشکلات تعریف می کردند ولی دولت با ابزاری که در اختیار داشت سعی میکرد که این طرح را به اصلاح طلبان معطوف کنند...

که این کار با نطق کرباسچی در حمایت از طرح مذکور بالا گرفت و کار تا جایی بالا گرفت که هاشمی رفسنجانی لب به سخن گشود وی این سخن را بیان کرد که "ابتدا طرح وحدت ملی را ناطق نوری بیان کرد که اصلا اصلاح طلب نیست بعدا توسط لاریجانی دنبال شد که او هم اصلاح طلب نیست و پس از وی نیز جامعه روحانیت مبارز آن را مطرح کرد (البته باید اینجا یادآور بشم که عسگر اولادی این بخش از صحبتهای رفسنجانی را تکذیب کرده بود) و تنها زمانی کرباسچی از این طرح حمایت کرد ورق برگشت و گفتند که اصلاح طلبان پشت این قضیه هستند در حالیکه آنها کاملا با آن مخالفند این طرح ناطق نوری بود پس آن را وارونه جلوه ندهید.."

بالاخره دوران انتخابات فرارسید و این طرح در آن بلبشو از یاد رفت ولی انگار سرنوشت این طرح با ایران گره خورده چون رویدادهای تلخ بعد از انتخابات باعث شد که دوباره این موضوع به شیوه های گوناگون مطرح شود در این زمان آیت ا... مهدوی کنی و رفسنجانی مطالبی را بیان کردندکه بیشتر در همین حوزه آشتی ملی می چرخید ولی اینبار هم حامیان دولت ساز ناسازگاری سر دادند و طوری وانمود کردند و می کنند که انگار هیچ حادثه ای رخ نداده است و وضع را عاری از مشکل می پندارند و حتی بعضا بیان می شود که این طرح تنها برای فرار آشوبگران است .

حالا در این دوران هرکس از راه میرسد و مطلبی را به عنوان رهایی از وضع موجود مطرح میکند و آن را بنام آشتی ملی بنام می زند و تا حالا این افکار گوناگون شبیه تن پوشی شده که چندین تیکه و وصله دارد که شاید قراره لباسی باشد که بر دهان گروهی که معترضند قرار بگیرد...حال در این زمان هرکس یه چیزی میگوید یه طرف میگه نباید سازش را به حقوق مردم ترجیح بدهیم و گروهی دیگر در این فکر هستند که نباید این بحث باعث فرار مجرمین اصلی شود...

آن چیزی که فعلا اصلا مورد توجه قرار نمیگیرد خواست مردم هستش بطوریکه ممکنه که این بی اعتنایی به مردم باعث بشود که راهشان عوض بشه و مردم مسیری دیگری را نا خوداگاه انتخاب کنند حالا بماند که برخی میگویند اصلا معترضی وجود ندارد و اگر هم باشد تعدادشان بسیار قلیل و کمه...به نظر من در این طرح یک موضوع در نظر گرفته نشده است و آن نقش مردم در چنین دولتی است کدامین نقش را به ما مردم باید واگذار کنند...نقش ناظر و یا شایدم باید یکی از طرفین باشیم؟؟!!
کدام؟؟
"خاکستر"

دموکراسی

سلام دوستان عزیز بحثی که امروزه داره مثل نقل و نبات تو زبون مردم عادی میچرخه و همه به یک نحوی موضوعات مختلف رو به سمتش می کشند بحث آزادی و یا وجود دموکراسی در جوامع است...این موضوع و مسایل پیرامون آن گاهی بدون اطلاع از اصل آزادی و تعاریف مربوط به دموکراسی بیان میشه و درواقع برخی تنها اسم و کلمه رو بلدن و از آنها چیزی نمی دانند و هدفی ندارند تا به این اصل دست پیدا کنند...همین موضوع باعث شد تا چند کلامی در مورد دموکراسی صحبت کنم...

دموکراسی برگرفته از واژه يونانی دِموس ، به معنای مردم است . در حکومت های دموکراتيک ، اين مردم اند که بر قانون گزار و دولت حکومت می کنند.اگر چه تفاوت های جزئی ميان حکومت های دموکراتيک مختلف جهان به چشم می خورد، برخی اصول و شيوه های خاص دولت های دموکراتيک را از ساير اشکال دولت ها متمايز می سازند.

*دموکراسی شرایط خاص و دولتی را در برمی گیرد که کليه شهروندان آن ، چه مستقيم و چه غير مستقيم و از طريق نمايندگان منتخب خود ، از قدرت استفاده و وظائف مدنی خود را انجام می دهند.
*دموکراسی مجموعه ای از اصول و روش ها است که از آزادی انسان دفاع می کند ؛ دموکراسی نهادينه شدن آزادی است . حال این آزادی باید در چه حوزه هایی باید باشد و در چه حد ؟ باید درقانون کشورها جستجو کرد که طبیعتا به دلیل فرهنگ های گوناگون و بعضا وجود ادیان مختلف متفاوت است . یعنی نمیشه که نوع آزادی که در کشورهای غربی نهادینه شده در زمان فعلی در کشور عزیزمون پیاده کرد .
*دموکراسی بر پايه حکومت اکثريت و حفظ حقوق فردی و اقليت ها استوار است . تمامی دموکراسی ها، ضمن احترام به خواست اکثريت ، مدافع سرسخت حقوق اساسی افراد و همچنين گروه های اقليت هستند .
*دموکراسی ها مراقب تشکيل دولت های مرکزی قدرقدرت هستند و با هدف تمرکز زدايی، آنها را به سطوح ايالتی و محلی خرد می کنند با درک اين که دولت های محلی بايد در حد امکان در دسترس و پاسخگو مردم باشند البته این موضوع درایران وجود ندارد و دولت مرکزی به همه ایالات (همان استانها) نظارت میکند...شاید برخی بگویند که وجود مجلس و شوراهای مستقل درواقع همان کار را میکند ولی باید بگم که این نهادها مخصوصا شوراها تنها برای سرگرم کردن مردم تشکیل شده البته در تهران اوضاع کمی متفاوته ؛ در شهرستانها از این نهاد به خوبی استفاده نمیشه و در نتیجه کاربرد چندانی ندارد .
*دموکراسی ها می دانند که يکی از عملکرد های اصلی شان دفاع از حقوق اوليه ای همچون آزادی بيان، آزادی دين، حق برخورداری برابر از حمايت قانون، و فرصت سازماندهی و مشارکت کامل در امور سياسی، اقتصادی، و فرهنگی يک جامعه است.
*دموکراسی ها به طور منظم انتخابات آزاد و عادلانه برگزار می کنند که همه شهروندان حق شرکت در آن را دارند. در يک دموکراسی، انتخابات نمی توانند نمايی ظاهری باشند که ديکتاتورها و يا يک حزب خاص پشت آن مخفی شوند، بلکه، انتخابات رقابت های واقعی هستند بر سر حمايت مردم.
*دموکراسی دولت ها را قانون مدار می سازد و متضمن اين است که تمامی شهروندان از حمايت برابر قانون برخوردار باشند و دستگاه حقوقی از حقوق شان دفاع کند. وجود یک دستگاه حقوقی خوب مستلزم استقلال است...یعنی نباید در چنین سیستمی دستگاه قضایی به دولت و حکومت وابسته باد که در اینصورت ممکن است نتواند در مواردی از حقوق مردم دفاع کند .
*دموکراسی ها متفاوت از يکديگر اند و هر يک از آنها حيات سياسی، اجتماعی، و فرهنگی خاص ملت خود را منعکس می کند. دموکراسی ها همگی بر پايه يک سری اصول اساسی استوار اند، نه بر پايه شيوه های يکسان.
* در يک حکومت دموکراتيک، شهروندان نه تنها حق و حقوق دارند ، بلکه موظف به مشارکت در سيستم سياسی ای هستند که از حقوق و آزادی ها يشان دفاع می کند حال در ایران موضوع این است که کسی از میزان حقوق خودش آگاه نیست و اصلا نمی داند که در چه شرایطی است که می تواند برای جامعه مفید باشد و در چه شرایطی باید از حق خود دفاع کند...در ایران تنها زمانی میتوان در سیستم سیاست دخالت کرد که بحث انتخابات و حضور مطرح باشد .
*جوامع دموکراتيک به ارزش هايی همچون تحمل ، همکاری، و مدارا پايبند هستند. دموکراسی ها دريافته اند که برای دستيابی به وفاق ، مدارا لازم است و همچنين اينکه شايد وفاق هميشه قابل حصول نباشد .
به قول ماهاتما گاندی ، "عدم تحمل خود يک نوع خشونت است و يک مانع برای به وجود آمدن يک روحيه دموکراتيک راستين."

ضرورت وجود دولت (قسمت دوم)

سلام دوستان عزیز
پیرو مطلب قبلی که امیدوارم آن را مطالعه کرده باشید این پست رو قرار دادم که ادامه ای کوچک بر آنچه که گفته شد میباشد :

تنها یک اصل پایه ای وجود دارد که فرد اگر بخواهد در جامعه آزاد و متمدن زندگی کند باید آن را بپذیرد و آن اصل عدم زور فیزیکی و واگذار کردن حق استفاده از از زور برای دفاع از خود به دولت است. در یک جامعه آزاد مردم مجبور به مبادله با همدیگر نیستند تمام کارها با رضایت طرفین انجام میشود . در هر جامعه نیمه متمدنی این موضوع رعایت میشود و درچنین جوامعی جنایتکاران در اقلیت حضور دارند در این زمان موضوعی بوجود می آید حفاظت از قانون و اجرای آن توسط دادگاه های مربوطه هستکه مهمترین نیازیک جامعه آرام را تشکیل میدهد ، بدون حفاظت هیچ جامعه متمدنی بوجود نمی آید و تشکیل نمی شود و به طبع پیشرفتی هم وجود نخواهد داشت...انسانها با توجه به قدرت الهی که در اختیار دارند وبرخلاف حیوانات باید به آینده فکر کنن و برنامه های طولانی مدت را برای خود در نظر بگیرنر ، حال دولت که مسولیت چندین میلیون انسان را بر عهده دارد باید بسیار متفاوت تر عمل کند.

حال به اصل قضاوتی که باید دولت داشته باشید توجه کنید : حتما میدانید که اصلی وجود دارد که میگوید هیچگاه نباید حق یک نفر را از او بگیریم اونم بدون رضایت صاحبش . نتیجه فرعی اصل مذکور اینست که حق یک نفر نباید تحت تاثیر یک تصمیم یک جانبه ، دلبخواهی و غیر عاقلانه قرار بگیرد. بنابراین و طبق مطالبی که گفته شد یک دولت شایسته به اینصورت تعریف میشود : "ممکن ساختن زندگی اجتماعی برای انسانها از طریق محافظت از منافع و مقابله با شرارتهایی که انسانها می توانند بر یکدیگر اعمال کنند."

دولت شایسته به سه دسته تقسیم میشود که هر سه به اعمال زور فیزیکی و حفاظت ازحقوق انسانها مربوط می گردد: 1-پلیس ، برای حفاظت مردم در مقابل مجرمان تشکیل میشود 2-ارتش برای حفاظت از مردم در مقابل نیروهای خارجی 3-دادگاه های مستقل برای حل مشکلات بین مردم. مشتقات و موارد فرعی بسیاری در این دسته بندی وجود دارد و وقتی به عرصه قانون گذاری برسیم همه چیز به شدت پیچیده می شود. فلسفه قانون علمی است که به این قانون می پردازد. خطا و عدم توافق در زمینه اعمال قانون طبیعی است اما این اصل که هدف قانون و هدف از ایجاد دولت حفاظت از حقوق فردی است باید حتما در نظر گرفته شود اصلی که امروزه فراموش شده است ، نادیده گرفته شده و حتی دور زده می شود...نتیجه غفلت از این اصل شرایط فعلی جهان است ، عقب گرد انسانها به عصر ابتدایی ، بی قانونی و به طبع وحشی گری و زور .

برخی که با این شرایط موافق نیستند طبیعت دولت را مشکل دار می بینند و تنها سیستم آنارشی را برای یک جامعه اجتماعی ایده آل می بینند. آنارشی، به عنوان یک مفهوم سیاسی ، یک انتزاع شناور و ساده انگارانه است...با توجه به تمامی مطالبی که در بالا گفته شد اگر جامعه ای از یک دولت ازمان یافته برخوردار نباشد اولین ظالمی که از راه برسد بر آن مسلط خواهد شد و کشور را به هرج و مرج خواهدکشاند و نزاع بین دسته های مختلف بوجود خواهد آمد . مساله ای که اکنون در برخی از تئوری ها مطرح می شود و جوانانی که خواستار آزادی را سر مست کرده عبارت بی معنا و عجیب "دولتهای رقیب" است . طرفداران این طرز فکر به این عقیده هستند که با توجه به فواید دولت برای کسب وکارها ، رقابت در دولت ها هم نیز بوجود آید و شهروندان و مردم عادی خود دولت مورد نظر را انتخاب کنند...به یاد داشته باشید که محدود کردن انسانها به طور موثر تنها خدمتی است که می توانند از جانب دولت ایجاد شود .

به عنوان مثال حالت زیر را در نظر بگیرید : "فرض کنید آقای x طرفدار دولت A است و همسایه اش آقای y طرفدار دولت B ...در این بین یک دزدی شکل میگیره و آقای x فکر میکند که همسایه اش مرتکب این عمل شده حال وی یک گروه را برای دستگیری آقای y میفرستد و در راه با ماموران طرف مقابل که ادعای انها را درست نمیدانن و دولت A را هم قبول ندارند درگیر میشوند حال تصور کنید که چه میشود!!!!!!چه بلبشویی به پا می شود...

تکامل مفهوم دولت ، تاریخی طولانی و پرپیچ و خم دارد . به نظر می رسد که برخی از جنبه های عملکرد دولت شایسته در هر جامعه سازمان یافته ای مشاهده می شود. این جنبه ها خود را در پدیده هایی چون به رسمیت شناختن برخی از تفاوتهای ضمنی بین دولت و یک دسته جنایتکار نشان می دهد. احترام واختیار اخلاقی که به دولت به عنوان نگهبان "قانون و نظم" تعلق میگیرد حاکی از قبول همین تمایزهاست. حتی شرورترین دولتها نیز تلاش میکنند برخی از واهر نظم را رعایت کنند و اگر هم شده با توسل به سنت نشان دهند که عدل را رعایت میکنند و همچنین تلاش میکنند که قدرت خود را به هر نحوی که شده توجیه کنند...مثلا همانطور که سلاطین ستمگر فرانسه مجبور بودند بر حق الهی "شاهان" ناکید کنند و یا حتی اعمالی که در شوروی برای توجیه حکمرانی انجام میشد همه مصادیقی از این موضوع است.

یک جامعه آزاد مانند هر چیز دیگر نمی تواند تصادفی و یا به صرف آرزو و یا نیت خوب تشکیل بشود...بلکه باید بر پایه یک سری قوانین عینی بوجود بیاید...در این بین میتوان به سیستم کنترل و توازن اشاره کرد و آن را دستاوردی در این راه به شمار آورد ولی امروزه این دستاورد از بین رفته و تلاش هایی رای از بین بردنش انجام شده و از این امر نیز غافل میشوند که قانون اساسی دولتها را باید محدود کنند نه مردم را. به عبارت دیگر قانون اساسی رفتار افراد را تعیین نمیکند بلکه بعکس رفتار دولت را باید زیر نظر بگیرد یا حتی می توان ساده تر گفت : قانون اساسی نه برای حفاظت از قدرت دولت ساخته نشده بلکه برای حمایت از شهروندان در مفابل دولت نوشته شده است...

حال خوتان قضاوت کنید که دولتی که باید به چنین شرایطی پای بند باشد اصلا وجود دارد؟! اکنون دولتها در جهان امروزی به جای اینکه با استفاده از قوانین عینی روابط انسانی را گسترش دهند عدم اطمینان و ترس را بوجود آورده اند...دولتها به جای حفاظت از انسان در مقابل امیال دیگران براساس میل نامحدود خود عمل میکنند در واقع ما داریم به سمتی حرکت میکنیم که دولتها در آن آزادند که هر کاری که وست داشتند بکنند و شهروندان باید طوری عمل کنند که به انها اجازه داده شده است که این مرحله را می توان به عنوان تاریک ترین دوران تاریخ انسان تعبیر کرد .

بازم یاد آور میشوم که این مطلب از "آین رند" هست و منبع آن هم روزنامه های داخلی کشور...
خاکستر

ضرورت وجود دولت

سلام دوستان عزیز
چندی پیش در روزنامه متنی ترجمه شده از "آین رند" میخواندم که خیلی قابل توجه بود در متن زیر بخشی از آن مطلب را با کمی تخلص بیان خواهم کرد...به شما دوستان توصیه میکنم که حتما بخوانیدش واقعا مطلب جالبی است البته اگه موشکافانه به آن بنگرید...اضافه میکنم که این مطلب در سال 1963نگاشته شده است...

در ابتدای متن صحبت از دولت بعنوان یک نهاد شده است و دولت را این چنین بیان میکند: "دولت نهادی است که در یک حوزه جغرافیایی خاص از قدرتی انحصاری برای اجرای قوانین معین در زمینه رفتار اجتماعی برخوردار است." اما آیا انسان به چنین نهادی نیازمند است؟ جواب این سوال 100% آری است ولی چرای آن جای بحث دارد...
وی در ادامه کتاب در مورد دانش و مبادله ارزشها صحبت میکند ومیگوید این دو از زندگی اجتماعی به بار می آید. انسان تنها گونه ای است که دانشخود را از نسلی به نسل دیگر منتقل میکند و درواقع هر فرد از دانشی که دیگران بدست آورده اند میتواند منفعت بسیاری بدست آورد و با توجه به همین منفعت هاست که می توان گفت در یک جامعه چه کسانی میتوانند برای هم ارزشمند باشند ، "انسانهای عقلایی ، مولد و مستقل در جامعه ای عقلایی و مولد و آزاد زندگی میکند."

جامعه ای که حاصل تلاش یک فرد را از او می رباید و یا او را به بردگی میگیرد یا تلاش میکند آزادی اندیشه را محدود کند یا مجبورش کند خلاف قضاوت معقول خود عمل کند ، جامعه ای که بین قوانین خود و ملزومات طبیعت انسان تعارض ایجاد میکند صراحتا بگویم اصلا جامعه نیست بلکه انبوهی ازانسانها هستندکه......
چنین جامعه ای ارزشهایی که میتواند از همزیستی انسانها ناشی شود را نابود میکند . تنها با استفاده از زور فیزیکی است که میتوان حقوق انسانها را پایمال کرد ، تنها با استفاده از زور فیزیکی است که انسان می توند انسان دیگر را از زندگی محروم کند یا او را به بردگی بگیرد و یا از او دزدی کند و نگذارد اهدافش را پیگیری کند یا او را مجبور کند که خلاف قضاوت عقلایی خود عمل کند .
پیش شرط یک جامعه متمدن این است که استفاده از زور فیزیکی در روابط اجتماعی ممنوع شود . به عبارت دیگر در چنین جامعه ای اگر افراد بخواهند با یکدیگر مبادله ای انجام دهند باید با استفاده از بحث کردن ، متقاعد کرد و جلب موافقت بدون اجبار راضی به این کار شود .

نکته مهمی که وجود دارد آنست که استفاده از زور فیزیکی حتی برای تلافی نباید بر عهده و نظر یک شهروند عادی قرار بگیرد فرض کنید که فردی تحت تهدید مداوم زوری همسایه خودش قرار دارد در چنین زمانی همزیستی آرام به هیچ وجه مقدور نخواهد بود حال اینکه قصد همسایه وی خوب است یا بد؟ آیا قضاوت آنها عقلایی است یا نه؟ و یا اینکه اقدام آنها بر عدالت مبتنی است یا نادانی یا تعصب یا کینه فرقی در اصل ماجرا ندارد .استفاده از وزر علیه یک نفر را نباید به تصمیم دلبخواهی فرد دیگر واگذار کرد.

استفاده تلافی جویانه از زور مستلزم قوانین عینی است...این قوانین باید مدارک لازم برای اثبات اینکه جرمی اتفاق افتاده و چه کسی جرم را مرتکب شده تصریح شود همچنین این قوانین مجازاتها و روند اجرای آنها را هم تعریفمی کند . کسانی که مسولیت پیگیری این جرایم را بر عهده دارند بدون این قوانین تبدیل به آدمکش خواهند شد. اگر قرار است زور فیزیکی از روابط اجتماعی حذف شود انسانها به نهادی نیاز پیدا میکنند که وظیفه حراست را برعهده بگیرند.

آنچه گفته شد وظیفه یک دولت است و آن دولت به حق دولتی شایسته خواهد بود...درواقع این مباحث وظیفه اصلی و تنها توجیه اخلاقی برای ایجاد دولت بوده و نشان دهنده این است که چرا انسانها به دولت نیاز دارند. دولت ابزاری است که میتواند استفاده تلافی جویانه از زور را کنترل کند...تفاوت اساسی بین کنش دولتی و کنش خصوصی در این است که دولت در استفاده قانونی از زور فیزیکی انحصار دارد. دولت باید چنین انحصاری را داشته باشد چون مسولیت محدود کردن زور بر عهده اوست به همین دلیل هم هست که باید کنش دولت به خوبی تعریف شده باشد و نباید هیچ سلیقه و امیال شخصی در آن مشخص باشد.

خلاصه اینکه اگر جامعه ای بخواهد آزاد باشد ، راهی ندارد جز اینکه بتواند دولت را تحت کنترل بگیرد. تحت یک سیستم اجتماعی مناسب فرد از لحاظ قانونی آزاد است تا بر حق دیگران تجاوز نکند در حالیکه یک مقام دولتی در هر عمل رسمی خود توسط قانون محدود شده است. طبیعت قوانین مناسب برای یک جامعه آزاد و منبع قدرت دولت حاکم بر آن هر دو با توجه به طبیعت دولت و هدف از ایجاد یک دولت شایسته تعیین می شود...اصل بنیادی این دو در بیانیه استقلال آمده : "برای تامین حقوق دولتها بوجود می آید ، دولت هایی که قدرت مشروع خود را از کسانیکه بر آنها حکومت میکنند میگرند...

این مطلب ادامه دارد ...
خاکستر

شروع دوباره

سلام


اين شروعي است دوباره از خاكستر


به اميد ازادي سبز...