سلام دوستان عزیز
بعد از چند مدت گرفتاری دوباره شروع به تایپ کردن کردم و اینار به بحثی که امروزه بعد از یه مدت خاموشی ناگهان داغ میشود و سر وا میکند می پردازم...آری بحثی بنام وحدت ملی که در این یک ماه به آشتی ملی هم بدل شده است...در این پست بیشتر می خواهم در مورد وجود این بحث از آغازش حرف بزنم که از چه جایی مطرح شدو به کجا رسید...امیدوارم که وقت داشته باشید و این مطلب را مطالعه کنید...
همانطور که شما دوستان خوبم می دانید برای اولین بار اسم وحدت ملی از زبان "ناطق نوری" بیرون آمددر حالیکه که در اون زمان اصلا معلوم نبود که این طرح کارشناسی شده است یا نه؟! آیا برای گفتن چنین حرف و طرحی پشتیبانی وجود دارد یا خیر؟! البته در اوایل این حرفها و سوالات زیاد پایدار نبود و بعد از تنها یک ماه که از این سخن گذشته بود توسط خود ناطق نوری نفی شد...وی بیان کرده بود که این طرح شکست خورده است یعنی این کودک نوپا در بدو تولد چشم بست...ناطق نوری بیان کرده بود که این فقط و فقط یک پیشنهاد بوده و اصلا به دنبالش نیست...بالاخره ناطق نوری با این جملات آتشی که شعله نکشیده بود را خاموش کرد .
ولی باز هم فرد دیگری این موضوع را بیان کرد و او کسی نبود جز یار قدیمی ناطق نوری و دوست او یعنی علی لاریجانی که به تازگی بر مسند ریاست مجلس نشسته بود...او از این طرح حمایت کرده بود و با سخنان ناطق کاملا موافق بود که همین باعث موضع گیری توسط هم حزبانش شد یعنی طرفداران و حامیان دولت به هیچ عنوان با چنین طرح و تئوری موافق نبودند بطوریکه حتی حسینیان و ذاکر این حرکت را به شکست اصولگریان مانند کرده بودند...
در این زمان ناگهان انگشت اتهامات بسوی اصلاح طلبان چرخید و این ادعا مطرح شد که اینان هستند که موضوع را علم کرده اند و خواستار این هستند که به این ترتیب قدرت را از ما بگیرند در حالیکه احزاب اصلاح طلب جز تعداد محدودی افرادی که در حزب کارگزاران حضور داشتند با این طرح مخالف بودند و آن را فرار دولت از بار مشکلات تعریف می کردند ولی دولت با ابزاری که در اختیار داشت سعی میکرد که این طرح را به اصلاح طلبان معطوف کنند...
که این کار با نطق کرباسچی در حمایت از طرح مذکور بالا گرفت و کار تا جایی بالا گرفت که هاشمی رفسنجانی لب به سخن گشود وی این سخن را بیان کرد که "ابتدا طرح وحدت ملی را ناطق نوری بیان کرد که اصلا اصلاح طلب نیست بعدا توسط لاریجانی دنبال شد که او هم اصلاح طلب نیست و پس از وی نیز جامعه روحانیت مبارز آن را مطرح کرد (البته باید اینجا یادآور بشم که عسگر اولادی این بخش از صحبتهای رفسنجانی را تکذیب کرده بود) و تنها زمانی کرباسچی از این طرح حمایت کرد ورق برگشت و گفتند که اصلاح طلبان پشت این قضیه هستند در حالیکه آنها کاملا با آن مخالفند این طرح ناطق نوری بود پس آن را وارونه جلوه ندهید.."
بالاخره دوران انتخابات فرارسید و این طرح در آن بلبشو از یاد رفت ولی انگار سرنوشت این طرح با ایران گره خورده چون رویدادهای تلخ بعد از انتخابات باعث شد که دوباره این موضوع به شیوه های گوناگون مطرح شود در این زمان آیت ا... مهدوی کنی و رفسنجانی مطالبی را بیان کردندکه بیشتر در همین حوزه آشتی ملی می چرخید ولی اینبار هم حامیان دولت ساز ناسازگاری سر دادند و طوری وانمود کردند و می کنند که انگار هیچ حادثه ای رخ نداده است و وضع را عاری از مشکل می پندارند و حتی بعضا بیان می شود که این طرح تنها برای فرار آشوبگران است .
حالا در این دوران هرکس از راه میرسد و مطلبی را به عنوان رهایی از وضع موجود مطرح میکند و آن را بنام آشتی ملی بنام می زند و تا حالا این افکار گوناگون شبیه تن پوشی شده که چندین تیکه و وصله دارد که شاید قراره لباسی باشد که بر دهان گروهی که معترضند قرار بگیرد...حال در این زمان هرکس یه چیزی میگوید یه طرف میگه نباید سازش را به حقوق مردم ترجیح بدهیم و گروهی دیگر در این فکر هستند که نباید این بحث باعث فرار مجرمین اصلی شود...
آن چیزی که فعلا اصلا مورد توجه قرار نمیگیرد خواست مردم هستش بطوریکه ممکنه که این بی اعتنایی به مردم باعث بشود که راهشان عوض بشه و مردم مسیری دیگری را نا خوداگاه انتخاب کنند حالا بماند که برخی میگویند اصلا معترضی وجود ندارد و اگر هم باشد تعدادشان بسیار قلیل و کمه...به نظر من در این طرح یک موضوع در نظر گرفته نشده است و آن نقش مردم در چنین دولتی است کدامین نقش را به ما مردم باید واگذار کنند...نقش ناظر و یا شایدم باید یکی از طرفین باشیم؟؟!!
کدام؟؟
"خاکستر"
۲ سال قبل
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر