web 2.0

وعده های احمدی نژاد از شهرداری تا ریاست جمهوی

احمدی نژاد زمانی که شهردار تهران بود بارها از عدم توجه دولت وقت به مشکلا ت پایتخت انتقاد کرده و معتقد بود مردم تهران نباید هزینه های حضور دولتمردان در پایتخت را بپردازند.
زمانی که محمود احمدی نژاد پس از انتخابات ریاست جمهوری نهم، از سمت شهرداری تهران به ریاست جمهوری ایران ارتقا یافت، صرف نظر از تمام نقدها و نظرهایی که از جنبه سیاسی و صبغه اصلا ح طلبی و اصولگرایی به این موضوع صورت می گرفت، برخی از منظر اجتماعی به این موضوع می نگریستند.
آنها انتخاب شهردار تهران به عنوان رئیس جمهور ایران را عاملی برای تسریع در حل مشکلا ت شهر تهران می دانستند. چرا که احمدی نژاد زمانی که شهردار تهران بود بارها از عدم توجه دولت وقت به مشکلا ت پایتخت انتقاد کرده و معتقد بود مردم تهران نباید هزینه های حضور دولتمردان در پایتخت را بپردازند.
او همچنین معترض بود که چرا شهردار تهران را به جلسات هیات دولت راه نمی دهند. همه این مسایل، این امیدواری را ایجاد می کرد که حضور احمدی نژاد در راس دولت، به عنوان فردی که با مشکلا ت پایتخت آشناست و دولت وقت را مانع حل بسیاری از معضلا ت مردم تهران می دانست، بتواند گام بلندی برای حل مشکلا ت مردم تهران باشد، اما گذشت چهار سال از ریاست جمهوری احمدی نژاد اثبات کرد که آن چه او در زمانی که شهردار بود بیان می کرد، گویا تنها برای همان دوره بوده و تاریخ مصرفش با خروج احمدی نژاد از ساختمان شهرداری در خیابان بهشت و ورودش به ساختمان ریاست جمهوری در پاستور به پایان رسیده است.
وقتی احمدی نژاد رئیس جمهور شد، محمد باقر قالیباف، یکی از رقبای جدی او در انتخابات ریاست جمهوری نهم، به عنوان شهردار تهران انتخاب شد، اما تعلق آن دو به یک جناح که نام اصولگرایی به خود گرفته است هم نتوانست مانع از بروز اختلا ف بین آن دوشود; همان انتقاداتی که احمدی نژاد به رئیس جمهوروقت- سید محمد خاتمی- وارد می کرد، حال، قالیباف به رئیس جمهور این دوره - احمدی نژاد- وارد می دانست و دوباره همان وضع سابق تکرار شد. قالیباف هم معتقد بود که شهردار پایتخت باید در جلسات هیات دولت حضور پیدا کند و مردم تهران نباید هزینه های حضور دولتمردان در این شهر را بدهند.
اظهارات قالیباف، اگرچه با احمدی نژاد در زمانی که شهردار تهران بود مشابهت زیادی داشت، اما از یک نظر متفاوت بود و آن اینکه قالیباف این انتقادات را به کسی وارد می کرد که خودش زمانی شهردار تهران بود و مشابه همین انتقادات را مطرح می کرد اما اکنون، آنچه در زمان گذشته گفته بود را به فراموشی سپرده است.
کمبود بودجه برای طرح های عمرانی شهر تهران و مشکلاتی که برای حمل و نقل عمومی در شهر تهران رخ داده و این روزها در قالب کمبود اتوبوس و واگن های مترو و معطلی طولانی مدت شهروندان تهرانی در ایستگاه های اتوبوس و مترو تبلور یافته، نمودی بارز از کم توجهی دولتمردان به پایتخت محسوب می شود.
البته این کم توجهی صرفا در موضوع مهمی به نام حمل و نقل عمومی در پایتخت خلاصه نمی شود; هر چند که بر این اعتقادم حق این بود که فی المثل درآمد کلانی که از صرفه جویی در مصرف سوخت پس از اجرای طرح سهمیه بندی بنزین عاید دولت شد، برای حل مشکلات ناوگان حمل و نقل عمومی در کلان شهرها به ویژه تهران هزینه می شد، که البته نشد. حال بگذریم که درآمد حاصل از آن همه صرفه جویی چه شد.دولت احمدی نژاد در بخش های دیگری هم به مردم پایتخت بی توجه بوده است.
به عنوان نمونه مردم تهران از سفرهای استانی آقای احمدی نژاد چه سهمی داشته اند؟ نزدیک به 10 میلیون نفر از مردم ایران در تهران زندگی می کنند اما سهم این جمعیت از وعده های آقای احمدی نژاد چیست؟ اگر چه در فواید سفرهای استانی، ابهامات فراوانی وجود دارد، اما به هر حال، به عنوان برنامه ای که توسط دولت انجام می شود، باید به تساوی اجرا شود و منافع احتمالی این سفرها توسط دولتی که عدالت را محور شعارهای خود قرار داده، با عدالت بین همه استانهای کشور تقسیم شود. اما مردم تهران- به غیر از مناطق حاشیه ای آن- از سفرهای استانی آقای احمدی نژاد سهمی ندارند.
گویا دولتمردان حق دارند هزینه های حضور خود در پایتخت را به مردم تهران تحمیل کنند، اما در تقسیم آنچه که آن را معیار عدالت می خوانند، مردم پایتخت را فراموش کنند. اینها همه نشان می دهد که احمدی نژاد چندان توجهی به مرکز نشینانی نداشته که از بین همه اقشار- ضعیف، متوسط و مرفه- در آن دیده می شوند و در حقیقت، طیفی متنوع از افراد ساکن در پایتخت را فراموش کرده است. شاید از آن تفاوتها- که البته بررسی کل آنها مثنوی هفتاد من کاغذ می طلبد- به دلا یل پررنگ تر بودن اعتراضات پس از انتخابات ریاست جمهوری در شهر تهران، بیشتر پی ببریم.

هیچ نظری موجود نیست: